آغاز ایرانشناسی در مجارستان

زندگی نامه یکی از شاگردان ارمینیوس وامبری: الکسندر (شاندور) کیگل
 

مقدمه

الکسندر (شاندور) کیگل یکی از ناشناخته ترین ایرانشناسان دنیا است. این محقق گمنام مجار در نیمۀ دوّم قرن نوزدهم و در آغاز قرن بیستم در مجارستان زندگی می کرد. براساس فعالیتهای علمی کیگل، وی یکی از پرتلاشترین شرقشناسان این کشور به شمار می آمد

وضعیت مجارستان در نیمۀ دوّم قرن نوزدهم

مجارستان کشوری قدیمی با ملت و سنن ریشه دار از قرن پانزدهم ميلادي الی اواخر جنگ جهانی اول یک کشور غیر مستقل محسوب می گردید. به دلیل تصرف عثمانیان و اتریشیان در طی این قرون باعث شد که این کشور کهن که سابقاً کشور بسیار تأثیرگذار بود به صورتی کاملا دست نشاندۀ حکومتهای خارجی تبدیل شد. علیرغم آن که مجارستان پس از١٥٠ سال استیلای عثمانی بلآخره از یوغ آنها رها شد اما بعداً تحت سلطۀ امپراتوری هابسبورگیان (اتریشیان) در آمد.دورۀ حکومت اتریشیها پس از شکست دادن عثمانیها تا فروپاشی دولت دو جانبۀ اتریش- مجارستان در اواخر جنگ جهانی اول در سال ١٩١٨ بیش از دویست سال به طول انجامید. مجارها بعد از چند قیام و انقلاب ناموفق علیه اتریشیان در سالهای١۷١١و ١۸٤۸ با فرانس ژوزف اول امپراتور اتریشی در سال ١٨٦٧ پیمان بسته و موافقت شد که مجارها از حقوق مساوی با اتریشیها برخوردار گشته و تا حدی استقلال و یک نوع خود مختاری داشته باشند

با وجود آن که مسایل سیاسی و اجتماعی گوناکون صدمۀ زیاد به مجارستان وارد کرد اقتصاد و فرهنگ کشور ما در این دورۀ اتریش- مجارستان واقعاً تقویت شد و شکوفا گردید. از جملۀ علوم آن زمان در مجارستان می توان کرد می توان به باستانشناسی و تحقیقات تاریخشناسی مجارهای قدیم قبل از نفوذ مسیحیت به مجارستان هزار سال پیش اشاره کرد. علاوه بر پیشرفت این پژوهشهای تاریخی در دورۀ بیداری مجارها بعد از سال ١٨٦٧ به علت ریشۀ آسیایی اولین مجارها می توان یک گرایش به سنن و منابع تمدنهای مختلف آسیایی در مراکز فرهنگی مجارستان هم مشاهده کرد

اولین رشتۀ شرقشناسی مجارستان که در آنجا زبانهای شرقی (فارسی؛ ترکی عثمانی؛ عربی؛ عبری؛ هندی و غیره) تدریس می شد در سال١٨٦٧ به همت "ارمینیوس وامبری" در دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه بوداپست تشکیل گردید. مؤسس این رشته وامبری شاید معروفترین شرقشناس و محقق مجاری کشور ما بود. فعالیت وی در عرصۀ شرقشناسی نه تنها در مجارستان بلکه در کل اروپا شهرت یافت. وامبری به رغم عدم دریافت دیپلم دبیرستان، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا و فقر در ایام کودکی، بنیانگذار شرقشناسی مجارستان شده! با آنکه که وی در تمام زندگی او نسبتأ لنگ بود از طریق نوآوریهای علمی و با آن خاطرات سفرها و سرگذشتهای خود در ایران، ترکیه و آسیای مرکزی نوشت متاثرترین شرقشناس مجارستان در قرن نوزدهم گردید

البته باید خاطرنشان کنیم که از جملۀ عوامل توسعۀ شرقشناسی در کشور مجارستان علاوه بر آن علاقۀ عمومی که در کشورهای اروپای غربی در این مدت گسترش یافت باید سنن قدیمی و تأثیر اساطیر کهنۀ کوچ نشینی قبایل مجار در هزار و صد سال پیش نام برد. از آن اقوامی که از طرف شرق (آسیا، دشت قپچاق، روسیه و اکراین) به حوزه «کارپات» مستقر شدند (هونها، آوارها، پچنگها، کومانها، یاسها) تنها مجارها توانستند هویتشان و زبانشان را در اروپای مرکزی حفظ کنند. به غیر از مجارها هیچ قوم شرقی، کوچ نشین نتوانست برابر هجوم حکومتهای آلمانی و بیزانسی بایستد و اینها نهایتاً پراکنده و منقرض شده. معلوم است که منابع و مورخین ایرانی، ترکی و عربی اطلاعات بسیار ارزشمندی و اکثراً دقیقی در مورد تاریخ و فرهنگ مجار داشتند بدین سأن ریشه و اصلیت مجارها پیوسته مورد توجه شرقشناسان مجار گردید. بدین دلیل این محققان دانش زبانهای شرقی (فارسی، ترکی، عربی)همواره خیلی مهم دانسته اند

آغاز ایرانشناسی و شاندور کیگل ١

بنیانگذار تدریس زبان فارسی در مجارستان ارمینیوس وامبری بود. وی تقریباً یک سال را در ایران گذرانید و بعد به عنوان مترجم ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه قاجار مشهور شد. وامبری به مدت بیش از سی سال به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی مشغول گردید. وقتی که ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه با مقامات کشور مجارستان در شهر بوداپست چند بار ملاقات کردند. ولی باید بدانیم که هر چند که او فارسی را نیک آموخت، در طی عمرش بیشتر به زبانها و لهجه های ترکی گرایش داشت. بنابراین اکثر شاگردان وامبری، که به عنوان نسل دوم شرقشناسانی که تحقیقاتش را ادامه دادند، متخصصین زباتهای ترکی محسوبی گردیدند. "ایگناتس کونوش" و "جولا نیمت" معروفترین ترک شناسان مجارستان در نیمۀ اول قرن بیستم شدند و هر دو وارثان و جانشینان وامبری در همین رشتۀ شرقشناسی دانشگاه بوداپست به شمار آمدند. تنها یک نفر ماند که از جملۀ شاگردان وامبری که به صورت کامل متمایل به ایرانشناسی شد و در تمام زندگی او با موضوعات ایرانشناسی مشغول شد. اسم او شاندور کیگل بود

شاندور کیگل در سال ١٨٦٢ میلادي در یک روستای قدیمی در اطراف شهر بوداپست به دنیا آمد. وی اصالت اشرافی داشت. اقوام او دارای ریشه های اتریشی بود. اجداد خانوادۀ کیگل احتمالا پس از فروپاشی حکومت عثمانی سیصد سال پیش در مجارستان مستقر شدند، اما موقعی که کیگل متولد شد، خانواده او کاملا مجار زبان شده و زبان آلمانی را از دست داده بودند. بر اساس آمار آرشیو استان "پسِت" و آرشیو ملی مجارستان، خانواده کیگل بسیار توانا و ثروتمند هم بود. علاوه برزمینهای وسیع و گسترده کشاورزی، ایشان اسطبل اسب، شیلات، و برقه ها هم داشتند ٢

والدین شاندور کیگل نجیبزادگان بودند و هیچکس از نیاگان کیگل گرایشی به شرقشناسی نداشت. شاندور کیگل یک خواهر بزرگ و یک برادر کوچک داشت و می توان گفت که هر سه نفر از دوران کودکی خیلی اهل علم و فوق العاده با استعداد به یودند. ترز کیگل با آن که هیچ تحصیلتی نداشت به هشت زبان خارجی مسلط بود، برادر کوچکش یانوش کیگل فارغ التحصیل رشتۀ حقوق بود ٣

دلایل و عناصر علاقۀ کیگل به موضوعات شرقشناسی اکثرا نامعلوم می باشد. شاید نوشته ها و سفرنامه های ایرانی و آسیای مرکزی آرمینیوس وامبری بر کیگل در دوران نوجوانی تاثیرگذار و الهامبخش بودند. کیگل پس از دیپلم گرفتن در سال ١٨٨٥ به رشتۀ زبانهای شرقی دانشگاه بوداپست وارد گردید. طی چهار سال دانشگاه، کیگل به یاد گرفتن زبانهای شرقی مشغول شد. زبان و ادبیات فارسی و ترکی عثمانی را از آرمینیوس وامبری، و زبان و ادبیات عربی را از ایگناتس گلدتسیهِر معروفترین عربدان و اسلامشناس اروپای در نیمۀ دوم قرن نوزدهم آموخت. بعد از فوق لیسانس کیگل در اندک مدتی درسش را در دانشگاه کمبریج انگلیس، و بعدها در دانشگاه وین ادامه داد. پس از این اقامت و فعالیت علمی خارج از مجارستان کیگل به بوداپست برگشت و روی پایان نامه دکترای خود مدتی کار کرد. موضوع تزش تحلیل متني عربی كه عنوان آن "حیات الحیوان"بود. این متن در مصر در قرن ٧ ه. ق. توسط کمال الدین دمیری تألیف گردید. به نظر می آید که کیگل پس از دفاع کردن پایان نامه دکترای خود، بیشتر به ادبیات عربی قرون وسطا تمایل داشت. اما یک مسافرت غیر منتظره به ایران همراه با بورس تحصیلی برای کیگل یک فرصت استثنایی بود تا گرایش و علاقه خود را از تحقیقات عربشناسی به علوم ایرانشناسی معطوف نمود. خود این فرصت یک مسافرت ایرانی همراه با بورس دولتی بود

در سال ١٨٨٩ م. (١٢٦٩ه.ق.) کیگل به عنوان بورسی دولت اتریش- مجارستانی با پشتیبانی وامبری به کشور ایران سفر کرد. مسیر کیگل به ایران بسیار جالب و بعضا هیجان آور هم بود. در ابتدای سفر کیگل از بوداپست تا استانبول با قطاری که آن موقع تازه افتتاح شده بود، سفر کرد. کیگل در شهر استانبول، که آن زمان پایتخت حکومت عثمانی به شمار رفت با وامبری ملاقات نمود، که درآن موقع به عنوان مترجم هیئتی از اساتید اتریش - مجارستانی قبلا آنجا رسیده بود و در شهر استانبول اقامت نمود. ٤ وی از استانبول تا شهر باتومی، که در مرز حکومت عثمانی و امپراطوری تزاری قرار گرفته است با کشتی سفر کرد. بعدها کیگل دوباره سوار قطار شد و از باتومی گرجستان تا شهر باکوی جمهوري آذربایجان کنونی با قطار عبور کرد. روزهایی که کیگل با قطار از مرز امپراطوری تزاری به باکو رسید در همان واگن خود با یک نظامی روسی آشنا گردید. برای آن که شهرت شرقشناسی مجاری به صورت کامل در دورۀ نیمۀ دوم قرن نوزدهم رابهتر درک کنیم نیاز است که گفتگوی کیگل با این نظامی روسی را در زير بررسي نماییم

این سرهنگ از من سوأل کرد کجا مسافرت می کنم؟ وقتی که مطلع شد که برای درس فارسی عازم ایرانم، وی پرسید:
 ــ مگر شما شاگرد وامبری نیستید؟
 ــ ـ پاسخ دادم آره

کیگل در سال ١٢٩٩ ه. ق. از شهر باکو با کشتی روسی به ایران به شهر بندر انزلی رسید. این دفعه سفر دریایی کیگل بسیار مشکل و هیجان آور هم بود؛ چون اولین بار کشتی او در خطر غرق شدن بود واین گونه باعث شد که کشتی کیگل را به باکو برگردانیدند. اما از بندر انزلی به بعد راه این محقق مجاری راحت تر شد. از استان گیلان از آن مسیری که روسها آن زمان میان رشت و قزوین تازه ساختند کیگل اول به شهر قزوین و نهایتاً به پایتخت ایران تهران رسید

فعالیت کیگل در فرهنگستان علوم مجارستان

به خاطر مقالات متعدد و پشتیبانی وامبری، کیگل در سال ۱۹۰۰ کاندید عضویت فرهنگستان شد. اگرچه عضویت کیگل در همان سال و سالهای بعد از آن از طرف مدیریت فرهنگستان رد گردید، اما در سال ۱۹۰۶ در نتیجۀ حمایت نه فقط وامبری بلکه گلدزیهر و بقیه اساتید کرسی شرقشناسی، کیگل در نهایت به عضویت رسمی فرهنگستان در آمد. ٥ دلایل تاخیر و رد شدن عضویتش پیش از سال ۱۹۰۶ نامعلوم است و در هیچ نامۀ از مکاتبت کیگل علت آن مشخص نمی باشد

از فعالیتهای کیگل در فرهنگستان مجاری می توان به چند مورد اشاره نمود. به عنوان مثال کیگل مرتب سخنرانیها درباره تحقیقات خود، درباره تاریخ ادبیات فارسی داشت، به خصوص در باره ادبیات فارسی در کشور هند، که در آن سالها پس از ۱۹۰۶ مورد علاقۀ علمی کیگل به شماری رفت ٦

ثانیا در همان سال۱۹۰۶ که وی به هدفش رسید و به عنوان عضو رسمی فرهنگستان قبول گردید، کیگل تهیه کردن اولین کاتالگ نسخ خطی کتابخانۀ شرقشناسی فرهنگستان بر عهده گرفت. این کاتالگ نسخ خطی کتابخانۀ شرقشناسی تا حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد و شامل همۀ متون قدیمی فارسی، عربی، ترکی، آسیای مرکزی، اردو و هندی است که قبل از ۱۹۰۶ در این کتابخانۀ شرقشناسی فرهنگستان بوداپست نگهداری شده بود. ٧ اما این اولین لیست نسخ خطی بعد از درگذشت کیگل با کلکسیون خصوصی وی، و مجموعۀ اساتید دیگر با صدها متن کمیاب و ارزشمند اضافه شده است و حدوداً چهل سال پیش بر اساس کاتالگ کیگل یک کاتالگ جدید نسخ خطی شرقی تهیه گردید

کیگل به علت این عضویت فرهنگستان در سال۱۹۰۶ به اوج زندگیش رسید وقتی که پروفسور زبان و ادبیات فارسی کرسی شرقشناسی شد. نشان دیگر حیثیت علمی کیگل در این دوره در سال۱۹۱۴ دراوایل جنگ جهاني اول عضویت او در هیات علمی "اروپای جنوبی" بود. ٨ این هیات علمی عهده دار تحلیل مشکلات تاریخی اروپای جنوبی و به ویژه شبه جزیره" بالکان" بود که این منطقه تازه از یوغ حکومت عثمانی رها شد. در سال۱۹۱۹ بعد از جنگ جهانی اول مجلۀ فرهنگستان، کیگل را به عنوان یکی از افتخارات شرقشناسی، متخصص شهیر بین المللی و مجارستانی سندشناس ایرانی نام می برد ٩

زندگی خصوصی درگذشت کیگل

کیگل شخصیت و زندگی دو جانبه ای داشت. با وجود آن که وی در استخدام دانشگاه بوداپست بود آنجا بیش از همه به تدریس زبان و ادبیات فارسی عشق می ورزید و فعالیت وی به عنوان عضو رسمی فرهنگستان زیاد گردید، می توان گفت که در طی این سی سال کیگل تمایل به نقل مکان نمودن به پایتخت مجارستان بوداپست نداشت. این استاد محترم و سرشناس ایرانشناسی که در عین حال صاحب املاک اطراف بوداپست بود و اصالت نجیبزادگی داشت و هر هفته چندین بار با درشکه خود به بوداپست می آمد و آخر کارش به همانجا به روستای خود "اپورکا- پوستاسنتکیرای"باز می گشت که تقریباً سی کیلومتر دور از بوداپست قرار داشت. کیگل در همین روستای "اپورکا- پوستاسنتکیرای" کاخی داشت که متعلق به فامیل کیگل بود و آنجا با اقوام خود با برادر و خواهر خود تا آخر عمرش زندگی می کرد. كیگل در همین کاخ "اپورکا- پوستاسنتکیرای" در روز ۲۸ دسامبر سال ۱۹۲۰به علت یک سکته قلب غیر منتظره و ناگهاني درگذشت. کیگل سه روزیعد در روستای «پِرِگ» که نزدیک کاخ وی قرار گرفت دفن گردید

قابل توجه است که نه کیگل نه خواهرش نه برادرش ازدواج نکردند و این گونه باعث شد که این شاخه خانواده کیگل بدون وارث در سال ۱۹۲۵ منقرض شد و کاخ و مزارع ایشان به تملک دولت در آمد ١٠

مقالات کیگل

گستره پژوهشهای کیگل چنانکه از فهرست مقالات وی بر می آید علی رغم پراکندگی موضوعاتش حوزه ای نسبتا مشخص دارد. ادبیات کلاسیک و به خصوص ادبیات دوره قاجاریه بیش از هر چیز نظر این محقق مجارستان جلب کرد. بهترین نمونه این گرایش آن است که وی از میان کتب و متون قدیمی بیشتر به ترجمه اشعار فارسی و کلاسیک عنایت ورزید. اکثر این مقالات درباره ادبیات فارسی چه به زبان مجاری چه به زبان انگیسی و در حال بعضی مقلات به زبان آلمانی به چاپ آماده رسید

مقالات متعدد و مختلف کیگل از چهار گروه تقسیم می شود:

گروه اول به پژوهشهای ادبیات فارسی کلاسیک تعلق دارد. از جمله این مقالات علمی غیر مجار کیگل که متعلق به ادبیات فارسی کلاسیک است باید مقاله ای مختصر ولی بسیار مهم که به زبان انگیسی نوشته شد نام برد. این مقاله در سال۱۹۰۰ در مجله JRAS چاپ گردید و موضوع این مقاله کشف کردن چند بیت ناشناخته از مولوی در یک نسخه خطی دیوان شمس تبریزی بود كه کیگل احتمالاً در ایران خریداری کرده بود. بدین سان به نظر می رسد که در این مورد کیگل چند بیت منحصر به فرد را کشف کرد. عنوان این مقاله «شعري از دیوان شمس تبریزی» بود

یکی از مقالات دیگر که به مجاری درباره سنایی که یکی از اولین نمایندگان عرفان ايراني محسوب می شود نوشته گردید. در این مقاله کیگل از یکی از شاهکارهای سنایی حدیقه الحقیقه تحلیل می کند و متن کامل حدیقه الحقیقه سنایی را به زبان مجاری ترجمه می نماید. براساس این مقاله و شیوه کار کیگل می توان گفت که وی فارسی کلاسیک را نیک آموخته بود و پیوسته در ترجمه، قاطعانه تعبیری بر می گرفت و از احتمالات معانی دوم اصطلاحات عرفانی و خلاصه هر چه را به فضای خاصی فرا زبانی مربوط می شد؛ فرو می نهاد

کیگل به مناسبت مراسم عضویت رسمی فرهنگستان مجارستان، درباره ارتباط احتمالی رباعیات مولوی با رباعیات عطار و سنایی سخنرانی کرد. به نظر می رسد که اشعار عرفانی و در درجه اول اشعار مولوی بر کیگل بی نهایت متاثر بود

کیگل قبل از جنگ جهاني اول شروع به نوشتن مقالات ادبيات فارسی در خارج از ایران به ویژه در کشور هند و حکومت عثمانی کرد. یکی از خاطره انگیزترین آثارش در مورد ادبيات فارسی خارج از ایران، مقاله او در باره امیر خسرو دهلوی بود که در سال ١٩١١به چاپ رسید. کیگل در سالهای آخر چند مقاله مختصر درباره ادبیات فارسی در حکومت عثمانی هم به تحریر در آورد. یکی از این مقالات در کتابی که در سال ١٩١٠ به مناسبت شصتمین سالروز گلدزیهر چاپ گردید درباره اشعار فارسی سلطان سلیم اول عثمانی نوشته بود (سلطان سلیم به عنوان شاعر فارسی). ر

از لحاظ مقالات دوره قاجاریه باید آن مقالات را نام ببریم که بعد از بازگشت کیگل از ایران چاپ گردید. به نظر می رسد که الهام بخش این آثار کیگل، آن نسخه خطی بود که وی در تهران طی آن شش ماه اقامتش خریداری نموده بود. به چه دلبل می توان گفت که وی از این نسخه خطی برای چاپ کردن مقالات ادبیات دوره قاجاریه استفاده کرد؟ کیگل همه این مقالات را پس از چاپ اول مجاری سریعاً به آلمانی ترجمه نمود و به این گونه می توان گفت که این مقالات درباره ادبیات قاجاریه مهمترین متاثرترین و به یاد ماندنی ترین آثار کیگل محسوب می شود. کیگل به مدت شش سال از ۱۸۹۲تا ۱۸۹۸ شش مقاله در باره شعرای دوره قاجاریه نوشت که اکثر این شاعران ایرانی برای محققین غربی اواخر قرن نوزدهم کاملاً ناشناخته به شمار می آمدند. این فعالیت علمی در زمینه ایرانشناسی و این نوآوریها کیگل را خود وامبری هم به طور کلی تقدیر کرد. وامبری در یکی از نامه های خود که به منشی هیات شرقشناسی فرهنگستان درباره یافتن این منابع جدید نوشت، زحمتهای کیگل را ارج داشت: ر

ر"دوست عزیز، بنده این کار دکتر کیگل را برای سحنرانی در حضور اعضای هیات شرقشناسی فرهنگستان با کمال میل پیشنهاد می کنم. این آقای کیگل به مدت چهار سال شاگردم بود و به او زبانهای شرقی تدریس می نمودم. دکتر کیگل تازه از کشور فارس (ایران) بازگشته بود و پس از بازگشت وی این مقاله (مورد نظر هیات شرقشناسی) را آن قدر به صورت کامل درست کرده که این کارش مطلقاً قابل چاپ است. این جانب معتقد است که کسی از محققین اروپایی مانند آقای کیگل نیست، چون به آن منابعی که مورد توجه دکتر کیگل است هیچ کس از متخصصین اروپایی تا الان دسترسی نداشت." ر

از جمله این شش مقاله پنج تاي اول در مجله وینی شرقشناسیWZKM به چاپ رسید. مقاله ششم که می توان گفت حلاصه تحقیقات کیگل در زمینه ادبیات دورۀ قاجاریه محسوب می شود در مجله موسسه شرقشناسی آلمان ١١ ZDMG در سال ۱۸۹۳ منتشر شد

موضوعات این آثار کیگل در باره شعرای اواخر دوره قاجاریه است. در نخستین مقاله از این مجموعه مقالات که درباره شیبانی است (شیبانی یک شاعر بدبین ایرانی) و علاوه بر نکات علمی کیگل اکثر اشعار شیبانی هم به آلمانی ترجمه گردیده است. مقاله دوم در باره شایق است (شایق شاعر زندگی رندی در فارس). در حال حاضرشایق یک شاعری ناشناخته به شمار می رود و این مقاله کیگل یکی از مقالات نایابی است که از ا شعار شخصی که وارث آخر شعرای رندی قرون وسطا است نوشته شده است

در مقاله سوم که به آلمانی چاپ شده است کیگل اشعار رضا قلی هدایت را معرفی می کند. پس از وی تا اكنون، کسی درباره شعر این دولتمرد و سیاستمدار بانفوذ ایرانی به زبان اروپایی چیزی ننوشته است. در یک مقاله دیگری که مفصلترین کار علمی کیگل است این محقق مجاری دایرة المعارفی ادبیات فارسی دوره قاجاریه از فتح علی شاه تا به قدرت رسیدن مظفر الدین شاه را در بر می گیرد. از جمله این مقالات مربوط به دوره قاجاریه باید این مقاله را به عنوان اولین شاهکار وی نام برد. از لحاظ مندرجات این کار علمی کیگل درباره نظم و نثر و ابتدای تشکیل نمایشنامه به زبان فارسی اطلاعاتی کامل دارد. وی اولین محقق مجار و اروپایی بود که چند فصل از نمایشنامه های آخوندزاده (آخوندوف) را به زبان مجاری ترجمه کرد و در عین حال درباره تاثیر این دراماتیست آذربایجانی بر ادبیات خاطرات او نوشت. در همین مقاله کیگل زندگی نامه شعرای دربار قاجار را خلاصه می کند به عنوان مثال چند بیت از کتاب پریشان قاآنی را به مجاری ترجمه می کند. در ادامه همین مقاله زندگی نامه و اشعار یغما یکی از بنیانگذاران ادبیات دوره قاجاریه را برای ادبای علاقمند مجارستانی معرفی می نماید. آخر این مقاله کیگل از ادبیات زنانه ایرانی قرن نوزدهم خبر می دهد. با توجه به آن که وی هرگز تا آخر عمرش ازدواج نکرد، خیلی قابل توجه است که یک قسمت بسیار مفصل و پر از طنز در آخر این مقاله پیدا می باشد. شعرگمنام زبیده خانم و طاوس خانم همسران فتح علی شاه قاجار و مسایل اجتماعی رقابت تفرقه ها شورشها فتنه ها بین زنان و درباریان سلاطین قاجار مورد علاقه کیگل در این فصل مقاله او پیداست. یک مقاله دیگر وی که مربوط به همان کارهای علمی دوره قاجاریه است زندگینامه خانواده وصال را خلاصه می کند  (وصال و پسران وی سلسله شاعران ایران) ١٢

سومین گروه مقالات پس از آثار ادبیات فارسی کلاسیک و ادبیات دوره قاجاریه میتوان گفت که فقط از یک مقاله تشکیل می شود. اما اهمیت این مقاله از دیدگاه ایرانشاسی و مردمشناسی ایران قابل تخمین نیست عنوان این مقاله "سرود مردم عادی ایران" است و درسال ١٨٩٩در مجله بخش علوم انسانی فرهنگستان مجار به زبان مجار به چاپ رسید. بر اساس ارزش و کیفیت بلایی این کار علمی کیگل می توان گفت که این مقاله اوخ تحقیقات وی در عرصه علوم ایرانشناسی است. موضوع این مقاله تحلیل آن مجموعه سرود ها ملی مردم عادی بود که کیگل نه سال پیش طی اقامت خود در تهران جمع کرده بود. به گفته کیگل در آغاز این مقاله "عنوان این مقاله به علت آن سرود هاست که طی اقامت تهرانی این بنده جمع شده است، برخی از این سرود ها در مقاله ژوکووسکی در سال ١٨٨٨ چاپ شده بود؛ ولی اکثریت این سرود ها برای اولین بارمنتشر گردید. راجع به این سرود ها باید بگویم که اینها از لحاظ وزن شعر، عروض و معمای شاعرانه ای که در این موارد مشاهده می شود فوق العاده متنوع و متعدد هستند. بعضی آنها خیلی ساده است، لیکن چند سرود تشبهی زیاد به مثنوی حافظ دارد. " علاوه بر معرفی این سرود ها برای مطالعه کنندگان مجار کیگل این سرود ها به صورت کامل تحلیل می کند.کیگل در این مقاله این سرود ها را که اکثراً وی در خیابانها و کوچه های تهران شنیده و یادداشت کرده به مجاری ترجمه می کند و خوشبختانه هر شعر را در پانوشتهای مقاله او آوانوشت می کند. بر اساس این آوانوشتهای مجار این گونه می توان شکل اصلی این سرود ها کاملاً نوسازی کرد.در مورد روابط شعر کلاسیک و شعر عادی معاصر (یعنی اواخر قرن نوزدهم بعد از میلاد) کیگل یک نکته ای می نویسد که از دیدگاه جامعه شناسی زبان قابل توجه است: "شعر جامی و سعدی همه چوپانان ایرانی می فهمند وزمزمه می کنند". از این نکته کاملاً روشن است که کیگل از سرود های مردم عادی را وا شعار تحت تأثیر سنن قدیمی تشخیص می دهد. راجع به این مقاله کیگل باید خاطرنشان کرد که این مقاله بی نهایت ارزشمند و مهم کیگل شامل یکی از اولین و کهنه ترین کلکسیونهای سرود های مردم عادی ایران است که متاسفانه به فارسی ترجمه نگردیده است. همچنین منابع کیگل و آن نسخه خطی که در آن نسخه اینها را یادداشت نمود هنوز ناشناخته است. امیدواریم که در آینده نزدیک این مقاله کیگل هر چه سریعتر به فارسی ترجمه و به چاپ آماده شود

گروه چهارم مقالات کیگل آثار مختصر و محبوب که در دایرة المعارفیهای مجاری در باره مطالب و موضوعات رسم و رسوم شرقشناسی گوناگون نوشته شده ( مطالب ادیان، مردمشناسی، چرند و پرند و غیره...) که مورد توجه و علاقه آن شهروندان و ادبا بود که خودشان متخصصین این مطالب شرقشناسی به شمار نمی رفتند، ولی این مطالب کوتاه و طنرهمواره می پسندیدند. در قالب این مقلالت مختصر کیگل مقاله ای در باره دین بودیسم، ادبیات سانسکرات، آموزش و پرورش در کشورها مسلمان، وضعیت زنان در اجتماعات شرقی می توان نام برد. بعضی مقلالت کوتاه این گروه چهارم در باره مطالب ادبیات انگلیسی و فرانسوی است و احتماللاً تحت تأثیر خواهر کیگل تألیف شد که عاشق ادبیات شرقی بود و به گفته منابع زندگی کیگل خواهر وی هشت زبان قربی مسلت بود و خانمی بسیار عالم و با هوش هم بود

کتابخانه کیگل

آخر این مقاله باید در باره کتابخانه شاندور کیگل هم نام برد. قبلاً گفته شد که تا آخر عمرش در همان کاخ قدیمی در نزدیکی بوداپست اقامت می کرد که از میراث خانوادگی وی بود. به دلیل رفاه و ثروت و توانایی که وی و فامیلش در اختیار خودشان داشتند این باعث زندگی راحتشان شد. تنها سرگرمی کیگل که او علاوه بر تحقیقات علمی داشت جمع کردن کتابهای شرقشناسی و نسخ خطی قدیمی و کمیاب بود. با توجه به آن که کیگل ازدواج نکرد به این سأن می توان گفت که کیگل از تمام درامد مزرعه های فام او یرای خرید نسخ خطی فارسی، عربی، ترکی استفاده می کرد. این گونه زحمات و تلاشهای کیگل برای گرفتن کتابهای ارزشمند خیلی موفق آمیز شد و هیچ مشکل سیاسی اقتصادی و فامیلی نمی توانست کبگل را از این مقصود منصرف کند. خوشبختانه این کتابخانه بزرگ کیگل بعد از درگذشت وی کاملاً سالم مانده و حفظ گردید. این کتابخانه چهار سال پس از درگذشت کیگل به درخواست برادر شاندور کیگل (یانوش کیگل) به بوداپست انتقال یافت. مسوول و عهده دار منتقل کردن این کتابخانه به فرهنگستان علوم مجارستان از طرف هیئت فرهنگستان جولا نیمت تُرکشناس مشهور مجارستان و استاد جوان رشته شرقشناسی شد. به گزارش وی که به فرهنگستان در باره کتابهای کیگل نوشت می نیمت فرماید: "در مورد این کتابخانه مرحوم دکتر کیگل باید بگویم که کلکسیون مرحوم دکتر کیگل هم از کتابخانه وامبری وهم از مجموعه کتابهای گولدزیهر ارزشمندتر و متعددتر به نظر می رسد. اکثر این نسخی که به این کتابخانه کیگل متعلق است در کتابخانه های عمومی ما پیدا نمی گردد و این باعث شد که مجموعه غنی شرقشناسی فرهنگستانمان با این کتابها به طور موفق آمیز اضافه می شود." ١٣ براساس بررسی لیست کتابها کتابخانه اش غنیترین و متنوعترین مجموعه کتب و نسخ خطی فارسی، عربی، ترکی، اردو محسوب گشت و می توان گفت که کتابخانه ای ماننده مجموعه کیگل آن موقعه نه تنها در مجارستان، بلکه در اروپای مرکزی اصلاً وجود نداشت و به این گونه می توان گفت که کاملاً بی نظیر بود. کتابخانه کیگل دارای ۱۱۰۰۰ جلد، نسخ خطی و مجله بود. ١٤ در میان این کتابها و نسخ خطی می توان ۵۹ جلد نسخه فارسی اشاره کرد. با توجه به آن که تعداد کامل نسخ خطی در حال حاضر در کتابخانه شرقشناسی فرهنگستان ۱۲۰ عدد می باشد، می توان گفت که حدوداً نصف نسخ خطی که در مجارستان نگه داری می شود توسط کیگل خریده شده بود. اكنون قدیمیترین متن کلاسیک فارسی که در همین کتابخانه شرقشناسی فرهنگستان یافت می شود هم متعلق به کلکسیون کیگل بود. این نسخه کلیله و دمنه است و قدمتش به سال ۱۳۱۹ م. به دوره ایلخانیان وبه زمان حکومت سلطان ابوسعید بر می گردد. علاوه بر این نسخ خطی فارسی کیگل نسخ خطی و کتابهای عربی، ترکی، اردو فراوان داشت ١٥

شهرت و اهمیت شاندور کیگل

در حال حاضر شاندور کیگل یکی از گم نامترین ایرانشناسان دنیا است. دلیلی که خودش بعد از درگذشت خويش کاملاً ناشناخته ماند آن بود که به مدت ۵۰ سال کرسی شرقشناسی بوداپست جانشینی در کلاسهای فارسی نداشت و اصلاً کسی زبان و ادیبات فارسی را تدریس ننمود و این باعث شد که اسم و فعالیت کیگل از یاد همکاران و محققان شرقشناسی خارجی و مجاری فراموش گردد. اما براساس ارزش و سطح مقالات مرحوم استاد شاندور کیگل باید گفت که ارزش زیادي دارد اگر این ایرانشناس گمنام مجاری و بنیان گذار ایرانشناسی در کشور مجارستان را دوباره کشف کنیم و مقالات وی را باز هم به یادمان آوریم. امیدواریم که بتوانیم در آینده نزدیک چند مقاله مجاری کیگل را به فارسی ترجمه کنیم به آن زبانی که همواره مورد علاقه این استاد مجاری بود. و نيز آرزو می کنیم که به همت ترجمه کردن این مقالات شناخت شاندور کیگل رشد کند


مقالات عمده مجاری: ی

©eîbânî, ein moderner persischer Dichter des Pessimismus, WZKM ٦ (١٨٩٢) .١٦٥-١٥٧

شیبانی یک شاعر فارسی معاصر و بدبین

Zur Geschichte der persischen Literatur des 19. Jahrhunderts, ZDMG 47 (١٨٩٣) .١٤٢-١٣٠

نکته ها به ادبیات فارسی قرن نوزدهم

©ājek, der Satyriker des Vagabundenlebens in Irân, WZKM ٧ (١٨٩٣), .٣٤٤-٣٣٨

شایق هجو نویس زندگی رندی ایرانی

Muhamed Hibelrudî’s Gami’ ul-tamtil. Die erste neupersische Sprichwörtersammlung, ZDMG ٤٨(١٨٩٤) .٦٩٨-٦٩٢

جامع التمثیل محمد هبله رودی، اولین مجموعه ضرب المثل های فارسی

Die Memoiren eines Prinzen von Persien, WZKM ٩ (١٨٩٥) .٢٦٧-٢٥٤

خاطرات شاهزاده ای ایرانی

Rizâ Qulî Xân als Dichter, WZKM ١١ (١٨٩٧) .١٢٥-٦٣

شعر رضا قلی خان هدایت

Visâl und seine Söhne, eine Dichterfamilie des modernen Persiens, WZKM ١٢ (١٨٩٨) .١٢٦-١١٣

وصال و پسرانش یک خانواده ی شاعران ایران معاصر

A poem from the Dîvân of Shams-i Tabrîz, JRAS (١٩٠٠) .١٥٠-١٤٧

یک شعر از کلیات دیوان شمس تبریزی

θaclabiyeh (Ein türkisches Lehrgedicht aus Persien), Keleti Szemle ٦ (١٩٠٥) .٣٧٠- ٣٦٣

ثعلبیه: یک شعر درس ایرانی به زبان ترکی

Hâli, ein Dichter des indischen Islam, Jung Ungarn ١٩١١.

حالی شاعر اسلامی هندی


مقالات عمده مجاری: ی

Teheráni emlékek, Magyar Salon ٧. مته آوریل (١٨٩٠) .٤٤٢-٤٣٨

خاطرات تهرانی

Orvosok, mollák és dervisek Persiában, Magyar Salon ٧. ماه اوت (١٨٩٠) .٥٤٧-٥٤٣

پزشکان، ملايان و درویشان در ایران

Egy persa király háreme, Budapesti Szemle ١٧٣ (١٨٩١) .٣٩٢-٣٧٨

حرم یک پادشاه ایرانی

Politikai irányelvek keleten nyolczszáz évvel ezelőtt, Budapesti Szemle ١٨٨ (١٨٩٢) .٣٠٧-٢٩٨

ایده های سیاسی در مشرق هشتصد سال پیش

Tanulmányok az újabbkori perzsa irodalom történetéből, Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- es Széptudományi osztálya köréből, Budapest ١٠ (١٨٩٢) .٧٦٢-٥٧٧

مقالات تاریخ ادبیات معاصر فارسی

Kelet szoczialistái, Magyar Salon ١٠. ماه اکتبر (١٨٩٣) .١٢٦-١١٨

سوسیالیستهای مشرق

Amánat es a hindusztáni dráma, Egyetemes Philologiai Közlöny ١٨ (١٨٩٤) .٤٢-٣٨

امانت و نمایشناهه هندوستانی

Naszreddin Sah úti naplója 1889-ből, Budapesti Szemle ٢١٧ (١٨٩٥) .١٣٥-١١٧

سیاحت نامه ناصر الدین شاه در سال ١۸۸۹م

A buddhismus, Budapesti Szemle, ٢٤٢ (١٨٩٦) .٣١٨-٣١٤

دین بودیسم

A perzsa népdal, Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- es Széptudomanyi osztálya köréből Budapest ١٧/٣(١٨٩٩) .١٥٥-١١٢

سرود توده فارسی

Anszari, a heráti öreg, Egyetemes Philologiai Közlöny, Budapest ٢٤ (١٩٠٠) .١٠٥-١٠٣

انصاری، پیر هروی

Szenáji és a perzsa vallásos költészet, Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest ١٨/٩ (١٩٠٤) .٦٦٣-٤٩١

سنائی و شعر عرفانی فارسی

Dselaled-Din Rumi négysoros versei, Értekezések a Magyar Tudomanyos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest ١٩/١٠ (١٩٠٧).٦٣٤- ٥٦٣

رباعیات جلال الدین رومی (مولوی) ر

Hindusztáni tanulmányok, Akadémiai Értesítő (١٩٠٩) .٣٧٢- ٣٦١

مقالات هندوستانی

Khoszrev, India legnagyobb perzsa költője, Akadémiai Értesítő (١٩١٠) .٥٦٢- ٥٥٢

امیر خسرو دهلوی بزرگترین شاعر فارسی زبان هند

Szelim szultán mint perzsa költő, Goldziher-Emlékkönyv (١٩١٠) .٢٠٣-١٨٣

سلطان سلیم به عنوان شاعر فارسی

Bhagavadgitâ, Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest ٢١/١٠ (1911) Budapest (١٩١١) .٢٧٩-٢٤٦

باگاوادگیتا

Emir Khoszrev, Értekezések a Magyar Tudományos Akadémia Nyelv- és Széptudományi osztálya köréből, Budapest ٢١/١٠ (١٩١١) .٦١٦-٥٧٥

امیر خسرو دهلوی

A régi török költők és Ahmed pasa, Akadémiai Értesítő (١٩١٤) .٥٥٣-٥٥٠

شعرای قدیمی ترکی و احمد پاشا

Heinrich: Egyetemes Irodalomtörténet. Budapest I. Perzsia -.٣٦٢-٣٢٩

تاریخ ادببات فارسی